کد مطلب:217102 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

کنیزی برای فریب امام
یك بار، هارون كنیزی زیبا چهره را به عنوان خدمتكار آن گرامی فرستاد. در ذهنش این بود كه اگر امام به آن تمایلی نشان داد، از این راه، دست به تبلیغاتی علیه آن گرامی بزند. امام به كسی كه آن دخترك را آورده بود، فرمود:

«شما به این هدیه ها دل بسته اید و به آن فخر می ورزید، ولی من به این هدیه و امثال آن نیازی ندارم.»

هارون خشمگین شد و به آورنده ی كنیز دستور داد كه كنیز را به زندان برگرداند و به امام بگوید: «هارون گفته است: ما تو را به خواست خودت به زندان نینداخته ایم و ماندن این كنیز هم نیازی به اجازه از تو ندارد.»



[ صفحه 19]



مدتی نگذشت كه جاسوس هارون كه مأمور گزارش ارتباطات كنیز با امام بود، به هارون خبر داد كه كنیز، بیشتر اوقات در حال سجده است، هارون گفت:

«به خدا سوگند كه موسی بن جعفر (علیه السلام) او را افسون كرده است...»

كنیز را خواست و از او بازجویی كرد، اما كنیزك جز نكویی و خوبی از امام نگفت. هارون به مأمور خود دستور داد كه كنیز را نزد خویش نگهدارد و درباره ی این موضوع به كسی چیزی نگوید. كنیز دائما در حال عبادت بود، تا چند روز قبل از شهادت امام از دنیا رفت. [1] .

امام موسی بن جعفر (علیه السلام) قرآن را بسیار زیاد می خواند، به طوری كه هركس صدای او را می شنید، گریه می كرد. مردم مدینه به او «زین المتهجدین» یعنی زینت شب زنده داران، لقب داده بودند. [2] .



[ صفحه 20]




[1] مناقب ابن شهر آشوب، چاپ قم، ج 4، ص 297.

[2] ارشاد مفيد، ص 279.